سخاوت و آرامش در دلش رخنه كرده بود وقتی اعضای تنها فرزندش را به سه بیمار هدیه میداد، میدانست دیگر دخترش را نمیبیند، اما تصمیمش را گرفته بود. او میخواست
به گزارش فارس ، بنا بر آمار رسمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی سالانه سه تا 6 هزار بیمار دچار مرگ مغزی میشوند و بنا بر آمار تخمینی سالانه حدود 12 هزار مورد مرگ مغزی اتفاق میافتد كه از این تعداد تنها 200 مورد به اهدای عضو میانجامد.
مردم ایران در مقایسه با سایر كشورها، تمایل كمتری به اهدای اعضای بیماران مرگ مغزی دارند. با توجه به جمعیت 70 میلیونی كشورمان، باید حداقل 700 مورد اهدای عضو به طور سالانه باشد كه اینطور نیست.
حدود یك درصد از مرگهای عادی، هفت تا 10 درصد از مرگهای داخل بیمارستانی و حدود 15 تا 16 درصد از مرگهای درون بخشهای آیسییو، مرگ مغزی است. تقریباً هیچ بیمارستانی را نمیتوان یافت كه مواردی از مرگ مغزی در آن رخ ندهد.
هم اكنون 300 بیمار در فهرست انتظار پیوند ریه، 250 بیمار در انتظار پیوند قلب و 900 بیمار در انتظار پیوند كبد هستند، هر ساله 25 درصد این بیماران در انتظار پیوند عضو، بعد از تحمل درد و رنج بسیار، جان خود را از دست میدهند.
هنوز بسیاری از دانشگاههای علوم پزشكی در سراسر كشور، واحد فراهم آوری اعضای پیوندی ندارند و نبود چنین مراكزی سبب میشود بسیاری از موارد مرگ مغزی در كشور مورد شناسایی قرار نگیرند.
یكی از عللی كه خانوادههای بیماران دچار مرگ مغزی، حاضر به اهدای عضو نمیشوند نگرانی از بابت تغییر شكل و تغییر حالت در بدن بیمار به صورت فرورفتگی و برشهای جراحی پس از برداشت عضو اهدایی است.
* باورهای غلط در مورد اهدای عضو بیماران مرگ مغزی
اهدای اعضای بیمار مرگ مغزی، كاری كاملا انسانی و خیرخواهانه است اما برخی این تصور را دارند كه اعضا بین خانواده بیمار مرگ مغزی و بیمار گیرنده عضو خرید و فروش میشوند، در حالی كه هیچ گونه ارتباط پولی بین دهنده عضو و گیرنده عضو وجود ندارد.
علت این تصور اشتباه میتواند ناشی از میزان بالای خرید و فروش كلیه (از اشخاص زنده) باشد.
عمل پیوند هیچ گونه هزینهای برای بیمار ندارد حتی در مواردی كه نیاز است بیمار به مدت دو ماه بعد از انجام پیوند در بیمارستان بستری باشد، اما هزینه داروهای مصرفی كه بسیار هم گران قیمت هستند و بیشتر آنها در لیست داروهای ادارات بیمه نیستند، بر عهده خود بیمار است.
هر آمپول ضد قارچ حدود 600 هزار تومان هزینه دارد و بیمار باید 14 روز این آمپول را دریافت كند. هر كپسول ضد قارچ نیز حدود 50 هزار تومان هزینه دارد كه بیمار باید روزانه 100 هزار تومان برای مصرف این كپسول هزینه كند و بنابراین با تمام سخاوت و گذشت خانوادههای اهدا كننده اعضا، بیماران با هزینههای گزافی روبهرو هستند، هزینهای كه بازگشت به زندگی را برای آنان بسیار دشوار میسازد.
بازگشت بیمار مرگ مغزی به زندگی، باور اشتباه دیگری است كه خانواده بیمار مرگ مغزی را در اهدای عضو دچار تردید میكند این در حالیست كه امید به بازگشت یك بیمار مرگ مغزی همانند نگه داشتن یك جسد به امید زنده شدن اوست.
*7 هزار خوزستانی عضو داوطلب بانك اهدای اعضا
مسئول هماهنگ كننده پیوند اعضای بیمارستان گلستان اهواز از عضویت داوطلبانه 7 هزار نفر از مردم استان در بانك اهدای عضو خبر میدهد.
فاطمه عامری میگوید: از سال 79 با آغاز طرح اهدای عضو در كشور، حدود 7 هزار نفر برای اهدای عضو در صورت ضایعه مرگ مغزی، اعلام آمادگی كردهاند. این داوطلبان، علاوه بر تكمیل فرمهای مربوط به اهدای عضو، وصیتنامهای نیز تحویل دادهاند كه براساس آن، در صورت بروز هر گونه حادثه، خانواده آنها برای اهدای عضو رضایت كامل میدهند.
وی ادامه میدهد: با این وجود، اغلب خانواده افراد داوطلب اهدای عضو، با انجام این كار خداپسندانه بعد از مرگ وی مخالفت میكنند به طوری كه در مدت 10 سال اخیر تنها 14 مورد اهدای عضو در خوزستان انجام شده است كه در مقایسه با شهرهایی مانند شیراز و مشهد بسیار اندك بوده و لازم است در این زمینه فرهنگسازی شود و خانوادهها بدانند امكان بازگشت بیمار در شرایط مرگ مغزی وجود دارد.
عامری علت مخالفت خانوادهها با اهدای عضو وابستگان را ضعف فرهنگی در زمینه اهدای عضو در استان میداند و میگوید: این در حالی است كه خوزستان از جمله استانهایی است كه نرخ بالای بیمارانی را دارد كه به عضو پیوندی نیازمندند. هر فرد اهدا كننده میتواند به 150 نفر دیگر عضو اهدا كند و جان این تعداد را با اهدای عضو خود نجات دهد كه رقم بسیار چشمگیری است.
مسئول هماهنگكننده پیوند اعضای بیمارستان گلستان اهواز ادامه میدهد: با اشاره به توانایی استان خوزستان در پیوند عضو، در حال حاضر در استان پیوند كلیه و قرنیه انجام میشود. هنگام بروز مرگ مغزی برای فرد، علاوه بر اهدای اعضای اصلی بدن وی مانند، قلب، ریه، كبد و كلیه میتوان نسوج بدن او از جمله قرنیه چشم، استخوان، سیاهرگ، پوست و دیگر اعضای فرعی را به بیماران نیازمند اهدا كرد.
وی میگوید: علاوه بر اهدای عضو افرادی كه دچار مرگ مغزی شدهاند، از بیمارانی كه دچار مرگ طبیعی شدهاند نیز میتوان با رضایت خانواده وی اعضایی را اهدا كرد اما متاسفانه هنوز فرهنگ اهدای عضو در استان نهادینه نشده است و گذشت زمان و فرهنگسازی لازم است تا این فرهنگ بسیار مهم و نجاتبخش در خوزستان بین مردم جا باز كند.
این مقام مسئول در بیمارستان گلستان اهواز تاكید دارد كه در این راستا باید رسانهها و صدا و سیما كه از این طرح تاكنون چندان حمایت نكردهاند، وارد عمل شوند و برای فرهنگسازی این طرح در استان تلاش كنند.
به گفته عامری، فرمهای رضایت بخش اهدای عضو در بیمارستان گلستان، هلال احمر، مراكز دیالیزی، سازمان انتقال خون و معاونت درمان موجود است و داوطلبان میتوانند برای عضویت در این طرح، به این مراكز مراجعه كنند.
وی بیان میدارد: ماهانه 15 بیمار در خوزستان دچار مرگ مغزی میشوند، اما نبود فرهنگ اهدای عضو، مهمترین علت پایین بودن آمار اهدا در استان است. بسیاری از خانوادههای بیماران مرگ مغزی در خوزستان تفاوت كما و مرگ مغزی را نمیدانند و به همین علت با اهدای اعضای فرد مرگ مغزی شده مخالفت میكنند.
هماهنگكننده پیوند اعضا در خوزستان میافزاید: تنها مركز پیوند اعضا در خوزستان، در بیمارستان گلستان اهواز قرار دارد و اكنون این مركز حدود هفت هزار عضو دارد. هر فرد بالغی میتواند با مراجعه به مركز اهدای عضو در بیمارستان گلستان، كارت اهدا دریافت كند اما این كارت به تنهایی مجوز اهدای عضو پس از وقوع حادثه احتمالی نیست و رضایت خانواده نیز لازم است.
* تقویت فرهنگ اهدای عضو در خوزستان
مدیر درمان دانشگاه علوم پزشكی اهواز مهمترین راهكار برای تقویت اهدای عضو در خوزستان برای نجات جان بیماران نیازمند را تقویت فرهنگ اهدای عضو میداند و میگوید: در این راستا سازمان صدا و سیما و رسانهها چندان فعال نبودند در حالی كه مهمترین ارگانهایی كه قادرند این فرهنگ را در خوزستان پررنگ كنند رسانهها هستند.
مهران حقپرست میگوید: در حال حاضر بیمارستان گلستان اهواز امكانات اهدای عضو را دارد و از نظر تجهیزات در این زمینه كامل است و پزشكان مورد نظر برای پیوند اعضا در این بیمارستان فعال هستند.
وی میگوید: پیوند كلیه و قرنیه، كبد و لوزالمعده در اهواز انجام میشود و در سایر زمینهها نیز پزشكان اهواز برای آموزش به سایر استانهای موفق عمل كردهاند و پیشرفتهای بسیار خوبی داشتهاند.
حقپرست میافزاید: بیمارستان گلستان تنها بیمارستانی است كه امكانات اهدای عضو را در خود دارد با این وجود این بیمارستان ظرفیت بسیار بالایی برای پذیرش اهدای عضو دارد اما به دلیل كمبود داوطلب اهدای عضو، نیازی برای گسترش این امكانات در سایر بیمارستانهای استان احساس نشده است، به همین منظور امری كه در این زمینه بسیار راهگشا است، ایجاد فرهنگ اهدای عضو است.
مدیر درمان دانشگاه علوم پزشكی اهواز ادامه میدهد: هر فردی كه تمایل دارد در امر اهدای عضو شركت كند باید كارت اهدای عضو برای خود تهیه كند تا بعد از مرگ وی خانوادههای آنان مخالفتی در این زمینه نداشته باشند. باتوجه به اینكه خوزستان از جمله استانهای ترانزیتی است تصادفات زیادی در آن رخ میدهد و در كنار آن به دلیل وجود بیمارستان شفا در اهواز و وجود بیماران زیادی كه در این بیمارستان به عضو نیاز دارند نیاز است برای جان این بیماران این فرهنگ در استان رونق گیرد.
به گفته وی، این فرهنگ در سایر استانهای كشور نسبت به خوزستان بسیار پررنگتر است. با توجه به اینكه فردی كه دچار مرگ مغزی میشود امیدی به زنده بودن وی وجود ندارد و بعد از مدت كوتاهی اعضای بدن فرد مرگ مغزی باید مورد استفاده قرار بگیرد در غیر این صورت علائم حیات خود را از دست میدهد، بهتر است فرد داوطلب كارت اهدای عضو داشته باشد.
* ضعف فرهنگ اهدای عضو در خوزستان
هر ماه تعداد زیادی بیمار به دلایلی مانند تصادف در بیمارستانهای خوزستان به مرگ مغزی مبتلا میشوند ولی متاسفانه خانواده این افراد به پیوند اعضا رضایت نمیدهند و بیمارانی كه در نوبت پیوند اعضا قرار دارند همچنان از نعمت سلامت محروم میمانند.
به عنوان مثال در آبانماه امسال تعداد زیادی بیمار به دلایل مختلف در بیمارستانهای خوزستان مبتلا به مرگ مغزی شدهاند اما متاسفانه خانواده این افراد به پیوند اعضا رضایت ندادند.
در آبان ماه گذشته تنها در بیمارستان گلستان اهواز هشت بیمار به مرگ مغزی مبتلا شدند و با وجود این كه برای جلب رضایت خانواده این بیماران برای اهدای اعضا بسیار تلاش شد، هیچ كدام از خانوادهها رضایت ندادند، اوایل آبان ماه نیز نوزادی 11 ماه در بیمارستان ابوذر اهواز دچار مرگ مغزی شد كه علیرغم رضایت خانواده نوزاد به پیوند، امكان انجام پیوند وجود نداشت؛ سن نوزاد مرگ مغزی شده كم بود و امكان پیوند كلیه وجود نداشت.
تعداد زیادی بیمار مرگ مغزی نیز هر ماه به بیمارستان گنجویان دزفول منتقل میشوند كه بیشتر آنها تصادفی هستند، اما نبود هماهنگكننده در این بیمارستان موجب میشود خانواده بیمار به پیوند رضایت ندهد، در خوزستان با وسعت و جمعیت بسیار، تنها یك هماهنگكننده اعضا وجود دارد كه این موضوع موجب شده است در بسیاری از شهرستانهای استان اقدامی در راستای جلب رضایت خانواده بیماران مرگ مغزی انجام نشود.
در حال حاضر تعداد زیادی از بیماران كلیوی و دیالیزی در نوبت اهدا قرار دارند و لازم است در مورد پیوند اعضا در خوزستان، از طریق انجام فعالیتهای فرهنگی و افزایش تعداد هماهنگكنندهها اقدامی انجام شود. بسیاری از خانوادههای افراد آسیبدیده تفاوت كما و مرگ مغزی را نمیدانند و زمانی كه به عنوان هماهنگكننده درباره اهدای اعضا با آنها صحبت شود میگویند هنوز امیدواریم.
در صورتی كه ابتدا پزشك با خانواده صحبت كند و تفاوت مرگ مغزی و كما را برای آنها توضیح دهد، كار هماهنگكننده نیز سادهتر میشود و احتمال پذیرش خانواده نیز افزایش مییابد. همچنین در صورتی كه یك نماینده از خانواده فرد مرگ مغزی شده كه مورد اعتماد بقیه اعضای خانواده است به كمك هماهنگكننده بیاید احتمال موافقت خانواده با اهدای اعضا افزایش مییابد.
در حال حاضر تعداد بسیاری بیمار كلیوی در نوبت پیوند كلیه قرار دارند و در صورت فرهنگسازی در زمینه پیوند اعضا در خوزستان میتوان بسیاری از این بیماران را نجات داد. اكنون به طور متوسط هر ماه حدود 15 بیمار در خوزستان دچار مرگ مغزی میشوند اما زمانی كه برای دریافت رضایت به خانواده این افراد مراجعه میشود، خانواده وی مخالفت میكنند.
ساخت سریالهایی در زمینه اهدا عضو میتواند در افزایش میزان اهدای عضو موثر باشد. هنگام ساخت چنین سریالهایی باید از مشاورههای پزشكی قوی استفاده شود، زیرا گاه دیده شده است در برخی سریالها شخصیت سریال دچار مرگ مغزی شده، دوباره زنده میشود. نمایش چنین مواردی در سریالها موجب تعارض میشود و در نتیجه خانواده فرد آسیبدیده تصور میكند كه امكان بازگشت وجود دارد.
* جریان زندگی در تاریكی ناامیدی
سارا یكی از بیماران دیالیزی است كه با كمك دستگاه دیالیز و با درد و رنج به زندگی خود ادامه میداد. این اواخر پزشكان از او قطع امید كرده بودند و دیالیز را برای او تا چند ماه آینده بیاثر میدانستند كلیههایش دیگر جوابگو نبود و در حال از كار افتادن بودند.
او میگوید: حتی در رویاهایم نمیتوانستم تصور كنم كسی كلیهاش را به من بدهد و خودم را برای مرگ آماده میكردم. شاید مرگ برایم از درد و رنجی كه از هر بار دیالیز میكشیدم شیرینتر بود.
سارا ادامه میدهد: چند ماه پیش در كمال ناباوری به من اطلاع دادند یك جوان بر اثر تصادف مرگ مغزی شده است و خانواده او میخواهند اعضای او را اهدا كنند. اول از مرگ آن جوان بسیار ناراحت شدم اما یك شادی عمیقی وجودم را فرا گرفته بود؛ اینكه یك خانواده اقدام به اهدای عضو فرزندشان كردهاند و با این كار درد و رنج من كاهش مییافت، برایم خوشحال كننده بود.
وی ادامه میدهد: در حال حاضر آنقدر با آرامش به زندگی خود ادامه میدهم كه فكر میكنم دوباره متولد شدم. هیچ كس نمیتواند درك كند كه چقدر احساس آرامش دارم و دیگر نیاز نیست با دیالیز به زندگی خود ادامه دهم و از مرگ حتمی نجات پیدا كردم.
سارا میگوید: نفس كشیدنم را مدیون جوانی هستم كه با بخشندگی خانوادهاش به من زندگی دوباره دادند نمیدانم كاری بالاتر و ارزشمندتر از نجات جان حتی یك نفر در دنیا وجود دارد.
* لذت زندگی بخشیدن به كابوس مرگ
چه زیباست وقتی باران، كویر خشك و مردهای را زندگی و طراوت میبخشد و چه زیباست وقتی خورشید گرما و نور زرین خود را برای ادامه حیات انسان از جان خود جدا میكند و به زمین و انسان میبخشد. باید از طبیعت رسم بخشندگی را آموخت و برای اهدای نشاط و زندگی به هم نوعان، از خود گذشتگی را محور زندگی خود قرار داد تا دنیا از شادی و زندگی سرشار شود.
نظر شما